این ترانه رو که شاید چیز جدیدی نباشه و اغلب اونو شنیدین تقدیم میکنم به محمد رضای عزیز که لطف زیادی به من و این ترانه داره.
برای اطلاع از تاریخچه سرودن این ترانه رجوعتون میدم به وبلاگ خوندنی محمدرضای عزیز به این آدرس:
www.ghomayshimusic.persianblog.com
وقتی شب پاشو تو باغا میذاره نفس گلا میگیره
وقتی تاریکی از آسمون میباره دل غنچه ها میمیره
وقتی ظلمت نفس گلا رو بسته گل محبوبه شب بیدار نشسته
دل به تاریکی و ظلم شب نمیده اونکه عطرش تا ته باغا رسیده
اگه محبوبه رو تو گلدون بذارن
همه اطرافشو خار و خس بکارن
اگه دیوار بکشن دور وجودش
اگه تهمت بزنن به تار و پودش
عطر محبوبه شب پشت هر دیوار سنگی راه داره
گل محبوبه شب توی قلب غنچه ها پناه داره
شبا که گلا تو تاریکی نشستن
همه از وحشت شب چشما رو بستن
تنشون میلرزه از ترس سیاهی
گل محبوبه تو واسه شون پناهی
عطر محبوبه شب پشت هر دیوار سنگی راه داره
گل محبوبه شب توی قلب غنچه ها پناه داره
تاریخ سرایش: دوم امردادماه ۱۳۷۸
سلام عالی و زیبا بود
سری بزنی خوشحال می شم به امید دیدار... موفق باشی
امروز اپ شدم
کتابهایم را نیز که بی من ورقی نخواهد خورد
رضا زارعی....شناختمت. با این ترانه ..حالا معنی اینکه گفتی شاید در خلوت تنهایی شعری ترانه ای از تو شنیده باش رو میفهمم. یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم. زیبا نویس بمانی