خاکستر

دست نوشته های من

خاکستر

دست نوشته های من

پاسخی به بوسه باد

تقدیم به خانم فروغ دانش.........

 

باد پاییز که وزید برگ خزون غمگین بود

تو دلش خاطره سبزی فروردین بود

دیگه می دید که جائی توی دنیا نداره

به خودش گفت:"بیا ! عاقبت ما این بود...

 

بوسه باد خزونی منو زیر پا گذاشت

حرمت سبز درختو هیچ کسی نگه نداشت"

 

 

مهربون درخت عاشق با محبت اونو میدید

به خیال کودکانه ش زیر لب آهسته خندید:

 

            "حق قانونی رویش طعمه باد خزون نیست

            آسمون کوچه ما اونقدا نا مهربون نیست

 

            نه بهار اول عمره نه خزون آخر کاره

            نوبت سبزی تموم شد

                        دیگه این گله نداره

 

            سال دیگه باز دوباره نوبت یه برگ دیگه س

            بعد از اون تو فصل پائیز قصه یه مرگ دیگه س

 

            اما من سالای ساله ریشه توی خاک دارم

            با گذشت صد تا پائیز غم بی برگی ندارم

 

            فکر نکن که هیچ و پوچی، رفتنت اگرچه سخته

            حاصل عمر تو ای برگ، موندگاری درخته

 

            حق قانونی رویش طعمه باد خزون نیست

            آسمون کوچه ما اونقدا نا مهربون نیست"

 

نظرات 13 + ارسال نظر
کشکول جمعه 13 مرداد 1385 ساعت 09:01 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com

دبستانی پر از ترس از سرما خوردن! و بلوغ دختر بچه های کچل که چوب می خوردند و حالا پز روسری می دهند اَ ه چه زود گذشت!

محمد شنبه 14 مرداد 1385 ساعت 07:27 ق.ظ http://smtp5.blogspot.com

واقعا دونستن این چقدر حال برگ رو بهتر میکنه؟ من بودم لحظه ای که داشتم میافتادم میگفتم گور بابای درخت و زمین و آسمون... من نمیخوام بیفتم. تعارف که با خودم ندارم! میدونم پاش برسه میزنم زیر همه چی. یه عالمه سوال با هم هست، به سلیقه خود اگه خواستین جواب بدین، با رسم شکل نیم نمره.
واقعا چیزی هست که پذیرش این رفتن رو ساده کنه و در عین حال به عزیمت زودرس هم منجر نشه؟ چرا urge زندگی تو آدمای کهنسال بیشتره؟ کی داره از قول درخت حرف می زنه، درختی که منشا و مقصد برگها رو میدونه... تو این دنیا که جز برگ چیزی نیست که بشه رو حرفش حساب کرد. کدوم مشاهده حرف درخت رو تایید میکنه؟ (روایت یه مشت آدم مفنگی و نشئه رو بذاریم کنار) بقیه شو هم نمیگم اصلا. هی نوشتم و پاک کردم، دیگه حسش رفت!

هومن چهارشنبه 18 مرداد 1385 ساعت 02:29 ق.ظ http://siavash-music.mihanblog.com

خیلی زیبا بود . روی من تاثیر زیادی گذاشت ... فوق العاده بود

سیاوش دوست دار قمیشی چهارشنبه 18 مرداد 1385 ساعت 10:38 ق.ظ

سلام. سیاوش مرد تنهایی است که غربت را خسته کرده راستش میخواستم بدونم میشه با سیاوش در ارتباط بود اگه ممکنه جواب منو بدین تا کی باید منتظر باشم .نذارین مدیونتون کنم منتظرم یا علی....

احمدرضا کاظمی در پاسخ شعر:: (( آهن سب پنج‌شنبه 19 مرداد 1385 ساعت 06:38 ق.ظ

عزیزم درخت قصه ت ، تک درخت روی زمینه
درختا عاشق برگن ، کی میگه عاشقی اینه !

تا حالا اسیر دست کوچه های بد نبودی
یا نشونی درخت عاشقو بلد نبودی

حق قانونی رویش ، واسه من باد خزونه
صدتا کوچه توی شهره، که آسمونش نامهربونه!

نگو حاصل عمر برگ موندگاری درخته
نمیدونی واسه درخت غم بی برگی چه سخته

ندیدی با هجرت برگ ، اون درخت عاشق پیشه ...
توی سرمای زمستون کفن سپید میپوشه ؟؟

میدونی ! با رفتن برگ اون درخت تو دست مرگه
جسمش سالم مونده اما !! روحش پیشه روح برگه

خدا تو فصل بهارش توی اون جسم قدیمی روح تازه ای دمیده
این درخت هم موندگار نیست !!!! هنوز پائیزو ندیده !!!

(( عزیزم درخت قصه ت درخت نیست ! آهن سبزه ))
(( تلخی فراغ یارو ... تا حالا نکرده مزه !! ))

مسعود شنبه 21 مرداد 1385 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام آقای زارعی ...

به جرات میتونم بگم یکی از بهترین ترانه هایی که تو این چند وقت اخیر خونده بودم این ترانه ی شما بود

تو این بازار مکاره ترانه که داره به ابتذال کشیده میشه این کارتون یه شاهکار بود .. یه شاهکار واقعی...

بهتون تبریک میگم

احسان مصلحی یکشنبه 22 مرداد 1385 ساعت 05:56 ب.ظ http://technicaltimeout.mihanblog.com

سلام
وبلاگ دنیای ترانه با خبری از اکتشاف دفترچه ی خاطرات ایرج جنتی عطایی به روز شد!
کارتم خوندم..

هومن یکشنبه 22 مرداد 1385 ساعت 09:51 ب.ظ http://siavash-music.mihanblog.com

فکر نکن هیچی و پوچی رفتنت اگرچه سخته
حاصل عمر تو ای برگ موندگاری درخته
این بیت از همون بیت هائیه که فلسفه ی عمیقی پشتش نهفتس امیدوارم دوستان بتونن اونو درک کنن

ناشناس عزیز پنج‌شنبه 26 مرداد 1385 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.nashenaseaziz.blogfa.com

سلام خوب هستین
من هم وبلاگ حقیر و کوچکی دارم خوشحال میشم به من هم سر بزنید
من هم چند بیتی شعر میگم

درویش یکشنبه 29 مرداد 1385 ساعت 03:19 ق.ظ

سلام خاکستر عزیز
خوب هستید ؟
جدای از شعرات تو چطوری؟

و جدای از این همه سلامتی تو مهمه .
زنده باشید . نو به نو
خوشحال شدم

رهاتر از پرنده _ شایا تجلی جمعه 3 شهریور 1385 ساعت 02:43 ب.ظ http://shaya.parsiblog.com

همیشه سلام...
لطفا با من یه تماس بگیرید....

مریم از هیچستان چهارشنبه 8 شهریور 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://man1358.blogfa.com

وقتی میخوندم صدات توی گوشم بود...صدای تو که این ترانه رو می خوندی...انگار ...حق قانونی رویش طعمه باد خزون نیست ...آسمون کوچه ما اونقدا نامهربون نیست...راه کوچه شما کجاست؟ آسمان همه جا همین رنگه یا بکوچیم رفیق؟

علی پنج‌شنبه 2 آذر 1385 ساعت 09:42 ق.ظ http://kamareji.blogfa.com

ببینم نمی خوایی دیگه اینجا رو آپ کنی؟! کجایی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد