یکی بود یکی نبود . غیر از یه پادشاه و دوروبریاش هیچکس نبود .
یه روز آفتابی ... _ نه اون موقع آفتاب هم نبود _ یه روز مثل همه روزای دیگه
اون پادشاه نشسته بود و دوروبریاش هی جلوش خم و راست می شدن .
یهو پادشاهه از این همه یکنواختی خسته شد . انگار خوشی زده بود زیر دلش . یه هوس کرده بود .
یه هوس عجیب و غریب . داشت فکر می کرد کاش یه دشمن داشت . کاش یکی بود که تو روش وایسه . کاش از یکی یه " نه " می شنید . کاش یکی بود که می فهمیدش . کاش یکی بود که ازش نمی ترسید .
دلش گرفت و بغض کرد . از دوروبریاش دور شد و یه گوشه تنهای تنها ایستاد .
چشماشو بست و به آرزوش فکر کرد . اشک دور چشمش حلقه بست . بعد زیر لب زمزمه کرد :
" چنین باد " و من از چشمش چکیدم .
سلام مهربون
بازم میگم وبلاگت عالیه محشره
خوبی ؟ خوشی ؟ این سربازی حسابی تو رو از ما گرفته ها
وبلاگ سیاوش قمیشی ات رو چرا به روز نمیکنی ؟
از غصه مردیم
یعنی هیچ خبر جدیدی از سیاوش نیست ؟!
البته توی وبلاگ امپراطور سیاوش نوشته آلبوم جدید سیاوش به زودی میاد ولی من تا از زبون و نوشته های تو نخونم باورم نمیشه !
تو رو خدا سیاوشی ها رو هم یه نگاه بکن
قربون محبتت عزیز
امیر مالکی
سلام عزیزم
سوء تفاهم نشه من نه سربازم و نه وبلاگ سیاوش قمیشی مال منه ولی به هر حال اگه خبری داشتم برات می نویسم
سلام دکتر
کجایی ؟ زیاد خبری ازت نیست!
نمی دونم ، ایمیل هم که می فرستم جواب نمی دی!
خواستم بگم که شاید این قصه مصداق همون ضرب المثل " خوشی زده زیر دلش " باشه! چیزی از این بیشتر به ذهنم نمی رسه.
پاینده باشی.
سلام دکتر جون.
اگه فرصت داشتی یه سری به وبلاگم بزن. توی اون ترانه هام رو می نویسم. لطفا بیا و نظرت رو درباره کارم بگو چون از معدود آدمایی هستی که قبلا هم ترانه هام رو خوندی و می تونی نظر بدی که چقدر پیشرت داشتم.
منتظرم
CHALLENGE mazhare hayate dar hali ke kamtar kasi ya systemi ya mazhabi in vagheiat ro be rasmiat mishnase ya daste kam mahkoomesh nemikone
salaam..kheili vaghte azatun khabari nabud...
سلام
کجایی؟ یادی هم که از ما نمی کنی؟!
من هنوزم منتظرم درباره کارهای جدیدم نظرت رو برام بنویسی
اگه اومدی و سر زدی به وبلاگت....
سلام
وبلاگ ترانه ی شبخون با یک ترانه به روز شد.منتظر نظر شما هستم.ممنون
موفق باشید